۱۴۰۳-۰۱-۰۹
  • facebook
  • twitter
  • telegram
  • instagram

آیا پکن با سرمایه‌گذاری دست آمریکا را از خاورمیانه کوتاه می‌کند؟

  • ۱۴۰۰-۰۹-۱۹

وال‌ استریت ژورنال روز جمعه در گزارشی از شناسایی پروژه ساخت مخفیانه یک مرکز نظامی توسط چین در خاک امارات خبر داد که از قرار معلوم، با هشدار واشنگتن نیمه‌کاره رها شده است. این ماجرا در کنار انتقادات دامنه‌دار سیاستمداران غرب‌گرای منطقه، نشانه نگرانی جدی از حضور اقتصادی جمهوری خلق چین در خاورمیانه است.

دو سال پیش، زمانی که خبر امضای توافقنامه راهبردی ۲۵ ساله جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین از سوی محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری پیشین ایران فاش شد، بسیاری از سیاستمداران و رسانه‌ها و همچنین شهروند-کاربران شبکه‌های اجتماعی، آن را مصداقی از «خیانت به وطن»، «فروختن خاک و آب میهن به چینی‌ها» توصیف کردند. مخالفت با این معاهده آنچنان بالا گرفت که شایعه بازداشت دریادار حبیب‌الله سیاری، فرمانده عالی‌رتبه ایران به شدت از سوی بسیاری از «مردم ایران» پذیرفته و باور شد؛ «مردمی» که احتمالا چند سال پیش‌تر، در اعتراض به افشاگر این «قرارداد ننگین» در خیابان‌های تهران و پاریس شعار «مرگ بر چین/ مرگ بر روسیه» سر داده بودند.

سرمایه‌گذاری همزمان در کشورهای متخاصم

ماجرای توسعه‌طلبی و افزایش قدرت چین در خاورمیانه، مانند دیگر کشورهای جهان البته و طبیعتا شکل یکسانی ندارد. چین که از زمان در پیش گرفتن سیاست درهای باز اقتصادی در اواخر دهه ۱۹۷۰ در دولت دنگ شیائوپنگ از قطب «سوسیالیسم خلقی» و جهان سومی، به بهشت نیروی کار ارزان تضمینی برای سرمایه‌های خارجی تبدیل شد، دست‌کم از دو دهه گذشته پس از ایالات متحده، بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی جهان است.

در طول تاریخ مدرن، هیچ ابرقدرتی در چارچوب مرزهای ملی محدود نمانده است. جمهوری خلق چین هم از این قاعده مستثنی نیست. سرمایه‌های چین، براساس قاعده ساده و احتمال بدیهی سودآوری، به جایی می‌روند که سود بیشتری به همراه داشته باشد. منطقه خاورمیانه، با حکومت‌های مستبد و با دوام احتمالا در حال حاضر یکی از مراکز تضمین سود سرمایه‌های آورده چین هستند. فارغ از توافقنامه راهبردی با ایران، چین قراردادهای میلیارد دلاری متنوعی با رقبای همیشگی تهران، همان متحدان سنتی واشنگتن نظیر عربستان و امارات دارد.

زوی بارئل، تحلیگر روزنامه هاآرتص اسرائیل روز پنج‌شنبه با انتشار یادداشتی به روان بودن سرمایه‌های چینی به همه جا از یک سو و رابط پیچیده اهداف این سرمایه‌گذاری‌ها با هم اشاره کرد و نوشت: چین همزمان در مصر و سودان، دو کشوری که سر منابع آب در آستانه جنگ قرار دارند سرمایه گذاری می‌کند. صدها و بلکه هزاران میلیارد یوآن چینی، هم وارد بازارهای ایران می‌شود و همزمان در پروژه‌های گوناگون عربستان سعودی و امارات و بحرین و کویت خرج می‌شوند. بر همین سیاق، چین هم در بندر گوادر پاکستان سرمایه‌گذاری می‌کند و هم در تاسیسات و فنآوری‌های دشمن پاکستان یعنی هند.

بازار آزاد، حکومت بسته

این سرمایه‌گذاری غیرایدئولوژیک، درحالیکه چین هرگز برخلاف شایعات نه وارد میدان جنگ داخلی سوریه شده، نه کاری به منازعه اسرائیل و فلسطین دارد و نه در رقابت قدرت در عراق جانب کسی را می‌گیرد، بیش از همه نگرانی ایالات متحده را برانگیخته است. واشنگتن که از زمان باراک اوباما اولویت را از خاورمیانه به خاور دور منتقل می‌کند، از قرار معلوم تلاش دارد تا با اعمال فشارهای آشکار و پنهان بر متحدان سنتی، مانع از اعمال نفوذ رقیب اصلی در سرزمین‌های بیشتر شود.

تحلیلگر هاَرتص همچنین به این موضوع اشاره دارد که اسرائیل، در کنار مصر و امارات و عربستان سعودی، ازجمله کشورهایی بود که به قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای محکومیت چین در ماجرای سرکوب اویغورها رای مثبت نداد.

نگرانی ایالات متحده آمریکا و هواداران ریز و درشت غرب در خاورمیانه از نفوذ گسترش چین بی‌‌مورد نیست. چین برخلاف ایالات متحده و اروپا، نه کاری به حقوق بشر دارد و نه دموکراسی می‌خواهد.

جمهوری خلق چین و روسیه، سه دهه پس از «سقوط کمونیسم» مدل دیگری از حکمرانی را به جهانیان معرفی می‌کنند: بازار آزاد و سرکوب سیاسی. در این مدل که هم در چین و هم در روسیه «با موفقیت» در حال اجرا است، برخلاف آرزوی روشنفکران پرشمار ایرانی و عرب، بازار آزاد، به هیچ وجه راهی به دموکراسی نمی‌برد. برعکس دولت اقتدارگرا، هرگونه اعتراض به بازار آزاد را با قدرت و بدون تحمیل هزینه زیاد، سرکوب می‌کند.

این مدل احتمالا برای حاکمان غیر دموکرات خاورمیانه، از تهران تا قاهره بسیار جذاب است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبرها