فرورتیشآنلاین: دانشمندان آمریکایی با کنار هم قرار دادن اطلاعات دهها تحقیق علمی که در بیش از یک قرن گذشته در مورد ویژگیهای میلیونها زوج انجام شده، به یافته دیگری در مورد جذب افراد به یکدیگر شدهاند.
یک مطالعه علمی تازه در ایالاتمتحده که بر اساس اطلاعات و دادههای جمعآوری شده از میلیونها زوج امریکایی و بریتانیایی در ۱۲۰ سال گذشته انجام شده است، این سؤال را رمزگشایی کرده که آیا افراد با ویژگیهای متضاد جذب یکدیگر میشوند یا افراد با ویژگیهای مشابه.
این محققان از بین ۱۹۹ مطالعهای که قبلا انجام شده است ۲۲ ویژگی را برگزیدند و مورد بررسی قرار دادند. نمونهها شامل میلیونها زوج اعم از دارای فرزند، نامزدها، زوجهای متاهل، یا زوجهای بودند که صرفا با هم زیر یک سقف زندگی میکردند و قدیمیترین مطالعه هم به سال ۱۹۰۳ باز میگردد.
این متاآنالیز یا مطالعه فراتحلیلی در حقیقت مقوم مطالعات پراکنده محققانی است که دههها به چنین چیزی اشاره داشتند و برعکس، این ضرب المثل قدیمی که اضداد جذب یکدیگر میشوند را به چالش میکشد.
افراد تا چه حد به دنبال فردی با ویژگیهای فردی مشابه به یکدیگر هستند؟
این بررسی نشان میدهد که در بین ۸۲ تا ۸۹ درصد از صفاتی که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته؛ از جمله تمایلات سیاسی و عادات مصرف مواد مخدر، احتمال این که هر دو شریک زندگی در آن با هم مشابه باشند بیشتر بود تا این که بگوییم متضاد هم باشند.
تنها در ۳ درصد از صفات و ویژگیها بود که افراد تمایل به مشارکت با افرادی متفاوت ار خودشان بودند.
پروفسور مت کلر، نویسنده ارشد و مدیر موسسه ژنتیک رفتاری دانشگاه کلرادو بولدر گفت: بسیاری از مدلهای تعریف شده در علم ژنتیک فرض میگیرند که جفت گیری انسان تصادفی است؛ حال آنکه این مطالعه نشان میدهد که این مفروض احتمالا اشتباه است.
او گفت که آنچه به عنوان جورآمیزی یا تولید مثل با جفت متشابه شناخته میشود؛ میتوانند یافتههای مطالعات ژنتیکی را تغییر دهند.
از شبیه بودن در گرایشات سیاسی تا ویژگیهای فیزیکی
به هر روی، ویژگیهایی مانند نگرشهای سیاسی و مذهبی، سطح تحصیلات، و ضریب هوشی IQ، حاکی از وجود ضریب همبستگی بالای زوجها دارد. به عنوان مثال، در مقیاسی که در آن عدد صفر به معنای عدم وجود همبستگی و عدد یک به این معنی است که زوج ها کاملا با هم شبیه هستند، همبستگی برای ارزشهای سیاسی عدد ۰.۵۸ را نشان داد.
صفات مربوط به مصرف مخدرها نیز همبستگی بالایی را نشان میدهد، به طوری که افراد سیگاری، مصرفکنندگان الکل و افرادی که عادات مشابه دارند، به شدت تمایل به شریک شدن با افراد دارای عادات مشابه داشتند.
عواملی مانند قد و وزن، شرایط جسمانی پزشکی و ویژگیهای شخصیتی همبستگی بسیار پایینتری اما همچنان مثبت از خود نشان دادند.
برای برخی از صفات، مانند برونگرا بودن، اصلا همبستگی چندانی وجود نداشت. تانیا هورویتز، کاندیدای دکترا در گروه روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه «کلرادو بولدر» و یکی از محققان این مطالعه میگوید: مردم برای خود نظریههایی دارند که برونگراها افراد درونگرا را دوست دارند یا این که برونگراها حتما برونگراها را میپسندند؛ اما واقعیت این است که این کار شبیه شیر یا خط کردن است و احتمال این که برونگراها از افراد برونگرا خوششان بیاید به همان مقدار است که ممکن است از درونگراها خوششان بیاید.
نکته قابل توجه این است که محققان هیچ شواهد قانعکنندهای مبنی بر این که افراد جذب ویژگیهای متضاد یکدیگر شوند پیدا نکردند. البته در نمونههای مطالعه شده در بانک اطلاعات پزشکی بریتانیا موسوم به «یو.کی. بیوبانک»، تعداد انگشتشماری از صفات بودند که به نظر میرسید یک همبستگی منفی، هرچند اندک، در آنها وجود دارد.
این موارد شامل الگوی زمانی افراد (سحرخیزی یا شبزنده داری)، تمایل به نگرانی و مشکل در شنوایی بود. آنها گفتند که باید تحقیقات بیشتری برای بررسی دقیقتر این یافتهها انجام شود.
عواقب اصرار مطلق بر هم جنس بودن
مسلما خصیصهای که زوج ها به احتمال زیاد خیلی شبیه به هم هستند، نزدیک بودن سال تولد آنها است. اما حتی ویژگیهایی که تا به حال به ندرت مورد مطالعه قرار گرفتهاند، مانند تعداد شرکای جنسی یک فرد در گذشته یا این که آیا آنها در کودکی با شیر مادر تغذیه شدهاند، نیز از صریب همبستگی مثبت برخوردار بودند.
این یافتهها نشان میدهد که حتی در موقعیتهایی که احساس میکنیم در مورد روابط خود حق انتخاب داریم، ممکن است مکانیسمهایی در پشت صحنه اتفاق بیفتد که ما آنچنان هم که باید از آن آگاه نبودهایم.
نویسندگان گفتند که زوجها به دلایل مختلف ویژگیهای مشترکی دارند. مثلا بعضیها که در یک محل یا محیط بزرگ شدهاند جذب افرادی میشوند که در محیط مشابه رشد یافتهاند.
علت این موضوع هر چه که باشد، عواقب خودش را دارد. به عنوان مثال، هورویتز میگوید، اگر افراد کوتاه قد با افراد کوتاه قد و افراد قدبلند با افراد بلند قد تولید مثل کنند، ممکن است در نسل بعدی شاهد افراد بیشتری با قدهای به شدت کوتاه و به شدت بلند باشیم. همین امر در مورد ویژگی های روانپزشکی، پزشکی یا سایر ویژگیها صدق میکند.
این موضوع میتواند پیامدهای اجتماعی نیز به همراه داشته باشد. به عنوان نمونه، برخی از مطالعات قبلی نشان دادهاند که آمریکاییها به احتمال زیاد با افرادی با سوابق تحصیلی مشابه ارتباط برقرار میکنند، روندی که به نظر برخی میتواند شکاف اجتماعی اقتصادی را افزایش دهد.
محققان در عین حال هشدار دادند که این ضریبهای همبستگی مثبت نسبتا از درجه متوسطی برخوردار هستند و در نتیجه نباید در مورد آن اغراقآمیز رفتار کرد یا از آن برای پیشبرد یک دستور کار سوءاستفاده شود.
هورویتز خاطرنشان کرد که «تحقیقات در حوزه جورآمیزی، به طرز غم انگیزی توسط جنبشهای اصلاح نژادی در سراسر جهان پیگیری شده است. این جنبشها ادعا می کردند که انسانها را میتوان به کمال رساند و مشکلات اجتماعی را با عقیم سازی غیر ارادی، جداسازی، و طرد اجتماعی افراد «ناشایست» برطرف کرد.
نویسندگان اظهار امیدواری کردند که مطالعه آنها جرقه تحقیقات بیشتری را در رشتههای مختلف از جمله اقتصاد، جامعهشناسی، مردم شناسی و روانشناسی به همراه داشته باشد.
او گفت: «مردم میتوانند از این دادهها برای انجام تحلیلهای خود استفاده کنند و درباره این که چگونه و چرا افراد وارد رابطه میشوند، بیشتر بیاموزند».