فرورتیشآنلاین: بر اساس آمارهای حوادث ترافیکی تهران، حدود ۴۶ درصد کشتهشدگان و ۵۰ درصد مصدومان موتورسوار هستند اما با این وجود صاحبان رستورانها تمایلی به آموزش پیکهای خود ندارد.
نه تنها شهروندان ساکن تهران، بلکه کسانی که برای مدتی کوتاه به این شهر سفر میکنند با معضل و خطر بزرگی به نام تخلف موتورسوارها روبهرو میشوند. این افراد که بیشتر آنها پلاک موتورسیکلتشان را مخدوش میکنند تا خوانا نباشد، قوانین را زیر پا میگذارند تا زودتر به مقصد برسند.
عبور از چراغ قرمز تقاطع، ورود به پیادهرو و خط ویژه اتوبوس، عبور از عرض خیابان، طی کردن خلاف جهت مسیر خیابان و اتوبان، تخطی از سرعت مجاز، رانندگی خطرناک، تردد با چراغهای خاموش یا معیوب و حمل بار نامتعارف از جمله تخلفاتی است که گروه بزرگی از موتورسوارها مرتکب میشوند و شهروندان نیز به تماشای آن عادت کردهاند.
موتورسوارهای متخلفی که امنیت معابر را زیر سوال بردهاند کارمند، کارگر، تحصیلدار، مغازهدار، پیک کالارسان یا غذارسان، دلال و مسافرکش هستند اما برخی به افکار عمومی تلقین کردهاند که موتورسوارها از قشر فقیر جامعه هستند، هرچند این بهانه نیز نمیتواند قانونشکنی را توجیه کند.
از آنجایی که در ایران همیشه اقتصاد بر هر موضوع دیگری اولویت داشته و دارد، معضلات شهری زیر سایه «مشکلات اقتصادی مردم» رشد کرده و دامنه و عمق آن همواره گسترش یافته است.
هرچند بسیاری از کارمندان و مغازهدارها با خریدن موتورسیکلت تلاش میکنند تا ترافیک را دور بزنند، اما باز هم وقتی سخن از تشدید برخورد پلیس راهور با متخلفان به میان میآید، افکار عمومی این رخداد را «فشار آوردن به قشر مستضعف» میداند و به آن اعتراض میکند. این در حالی است که تخلفات موتورسوارها تاکنون به مال و سلامتی و جان بسیاری از شهروندان آسیب رسانده و این روند همچنان نیز ادامه دارد.
غذایی که با رانندگی خطرناک به مشتری میرسد
بسیاری از موتورسوارهایی که در پیادهرو و خط ویژه رفتوآمد میکنند یا به مسیر حرکت خودروها توجهی ندارند، پیکهای غذارسان یا کالارسان هستند. با آن که نام رستورانها یا شرکتها روی جعبههای حمل غذای پشت موتورسکیلتها نوشته شده و قابل شناسایی هستند، اما با این حال کسی مسؤولیت نظارت بر رفتار آنها را نمیپذیرد.
مدیر یک فستفود زنجیرهای بزرگ در تهران در پاسخ به این پرسش فرورتیشآنلاین که تاکنون برای تشویق پیکهای تحت استخدام خود به رعایت قانون چه اقداماتی انجام داده، میگوید: «ما اصلا نمیتوانیم درباره وظایف بدیهی موتورسوارها با آنها حرف بزنیم، چه برسد به این که منتقد رانندگیشان باشیم، چون هر زمان که بخواهند به راحتی تهدیدمان میکنند و با سرپیچی از وظایفشان اعتبارمان را به خطر میاندازند.»
گروه بزرگی از موتورسوارها از نقاط دیگر به تهران آمدهاند و حتی محل اقامت مشخصی ندارند. آنها شبها در منزل دوست و آشنا یا خانههای گروهی به استراحت میپردازند. بسیاری از افراد جویای کار که میدانند درآمد پیکهای موتوری بالاست، یک موتورسیکلت ارزان اقساطی میخرند و بلافاصله مشغول به کار میشوند.
محبوبترین شغل برای مهاجران بیکار
چندین دهه است که مسافرکشی با اتومبیل شغل دوم بسیاری از افراد جامعه بوده. پدیدهای که از نظر قانون تخلف محسوب میشود، اما هیچ زمانی به طور جدی با آن مقابله نشده، زیرا مشکلات اقتصادی مانع چنین برخوردهایی میشود. از سوی دیگر عدم توسعه شبکه حملونقل شهری، فرسودگی ناوگان اتوبوسرانی و تاکسیرانی و کمبود قطار مترو که در نتیجه تصمیمات و مصوبات شورای شهر و شهرداری پایتخت رخ داده، هر روز بیش از گذشته شهر را به مسافرکشهای شخصی وابسته کرده است.
نقاط مختلف تهران شاهد مسافرکشهایی است که شب در اتومبیل خود میخوابند، برای خود قلمرو ایجاد کردهاند و با رانندگان تاکسی درگیر میشوند، مسافرها را از یکدیگر میقاپند و گاهی حتی نزاع و کتککاری میکنند. امروز هر کسی با هر مدل اتومبیلی میتواند در خیابان، اتوبان یا جاده مسافر سوار و پیاده کند، اما با این حال پیدا کردن شغل به عنوان موتورسوار بسیار آسانتر از مسافرکشی است. رستورانها، فروشگاههای اینترنتی، مغازهها و استارتاپهای حوزه توزیع کالا و غذا برای پاسخ دادن به نیازهای مشتریان خود نیاز به پیکهایی دارند که با سرعت خودشان را به مقصد برسانند.
«زهرا»، صندوقدار یک رستوران سنتی، میگوید: «یکبار پی بردم که پیکمان به ماده مخدر شیشه اعتیاد دارد. موضوع را با صاحب رستوران در میان گذاشتم، اما به من گفت چیزی نگویم، چون حوصله ندارد دوباره به دنبال استخدام موتورسوار جدید باشد.»
او ادامه میدهد: «بارها پیش آمده که اهالی محله با رستوران تماس گرفتهاند و از رانندگی پیکمان شکایت کردهاند، اما صاحبکارم به من گفته با گفتن جمله «چشم، حتما رسیدگی میکنیم!» مکالمه را به پایان برسانم در حالی که از رسیدگی هیچ خبری نیست و فقط باید با بیان حرفهای قشنگ و مودبانه مشتری را آرام کنیم تا قضیه تمام شود.»
راهکاری که همزمان یک معضل است
بسیاری از شهروندان وقتی در منزل یا محل کارشان هستند، از خدمات پیکهای موتورسوار استفاده میکنند، اما این را نمیدانند که در حقیقت به یکی از بزرگترین معضلات تهران دامن میزنند. مشکل اینجاست که از یک سو جامعه به استفاده از خدمات غیر حضوری و پیک تشویق میشود و از سوی دیگر موتورسواران متخلف، مشکلات جدیدی را ایجاد میکنند.
«میثم» که مدیر فروش یک شرکت تجاری است، میگوید: «یک روز وقتی در ترافیک گرفتار شده بودم، پیک موتورسوار یک رستوران که قصد داشت از بین خودروها راه عبور پیدا کند با لبه تیز جعبه پشتش روی بدنه اتومبیل من خط بزرگ و عمیقی انداخت، سپس گریخت و رفت، در حالی که پلاکش هم ناخوانا بود و نمیشد آن را شناسایی کرد.»
«سارا»، دانشجو نیز میگوید: «یک موتورسوار در پیادهرو با مادرم تصادف کرد و گریخت. تصاویر دوربین مداربسته مشرف به محل حادثه را بررسی کردیم و دیدیم پیک یک رستوران است. با آنجا تماس گرفتیم، اما گفتند در مقابل رفتار پیکهایشان با افراد غیر مشتری مسؤولیتی ندارند و هیچ کمکی نکردند.»
با بررسی اتفاقات مشابه میتوان به این نتیجه رسید که نه تنها موتوسوارهای بدون پلاک، بلکه پیکهای غذارسانی که جعبه رستورانها را حمل میکنند و قابل شناسایی هستند نیز در مقابل کارفرمای خود از مصونیت برخوردارند.
مدیر بازاریابی یک فستفود زنجیرهای مشهور با تاکید بر این که خیلی از پیکها آموزشناپذیر هستند، میگوید: «بارها رخ داده که سفیران ما با مشتری بدرفتاری کردهاند یا در ورودی حیاط خانهها را باز گذاشتهاند و بعد از آنها سرقتی رخ داده است اما هرقدر تذکر دادیم فایدهای نداشته.»
او میگوید: «آموزش پیکهای موتورسوار از وظایف رستوران نیست. تمام تمرکز ما روی این است که با افزایش قیمت مواد مصرفی چون سیبزمینی و پنیر پیتزا کنار بیاییم، نه این که در راستای ترویج فرهنگ ترافیک بکوشیم.»
فرورتیشآنلاین در تماس با چند رستوران مشهور دیگر تلاش کرد تا دیدگاه آنها را درباره موضوع تخلفات پیکهای موتورسوار جویا شود، اما همه آنها با بیان این که قصد دخالت درباره آن را ندارند، از صحبت کردن سر باز زدند.
معضلی که کسی حریف آن نمیشود
به نظر میرسد معضل موتورسوارهای متخلف هیچ زمانی حل نخواهد شد، زیرا بارها مشاهده شده که حتی خود مسؤولان نیز با این وسیله نقلیه تردد میکنند. وقتی موتورسیکلت تا این اندازه محبوبیت دارد، دور از انتظار نیست اگر افراد صاحب قدرت، خواه علنی یا پنهانی به دفاع از آن بپردازند.
در حال حاضر تنها حساسیتی که در حوزه وسایل نقلیه دوچرخ وجود دارد، مقابله با موتورسواری و دوچرخهسواری بانوان است. عزمی که اگر در راستای نظمبخشی به موتورسواران آقا به کار گرفته میشد، تخت بیمارستانها و یخچالهای پزشکی قانونی توسط حجم بزرگی از موتورسواران مصدوم یا متوفی اشغال نشده بود.
تا زمانی که قانونگذاران و سیاستگذاران ترافیک، آمارهای کشتههای تصادفات موتورسیکلت را نادیده بگیرند، پلیس راهور به تنهایی قادر نخواهد بود تا این وضعیت خطرناک را سامان دهد. از سوی دیگر بخش بزرگی از افکار عمومی در اثر آدرسهای غلطی که دریافت کرده، طرف قانونشکنان را میگیرد و حتی به انتقاد از پلیس میپردازد که چرا قانون را اجرا میکند.
هربار پلیس قصد دارد موتورسوارهایی را که پلاکشان مخدوش است، مدارک قانونی و کلاه ایمنی ندارند یا مرتکب تخلف شدهاند مورد بازخواست قرار دهد، گروهی از شهروندان اعتراض میکنند و با بیان جملههایی چون: «ولش کنید، این بیچاره گناه داره دنبال یک لقمه نون حلاله!» یا «خوبه به جای این کار از دیوار مردم بره بالا؟» مانع بازگشت نظم به معابر میشوند و با انتشار ویدئو در شبکههای اجتماعی به ترویج بیقانونی دامن میزنند.
اما همان قشری که بیاطلاع از حقایق و وقایع جامعه به دلسوزی غیر منطقی برای موتورسوارهای متخلف میپردازند، زمانی که در حادثهای با آنها رو در رو میشوند تازه پی میبرند که طرز فکرشان در گذشته اشتباه بوده است و پس از آن به حمایت از اقدامات پلیس راهور میپردازند.